گسلها از نظر لرزه خیزی با یکدیگر متفاوت هستند. در نتیجه برخی از آنها دارای خطر بیشتر و برخی کمتر هستند. در ارزیابی لرزه خیزی یک منطقه، ابتدا لازم است که گسلهای منطقه شناسایی گردد. سپس در صورت وجود شواهد مشخص، نوع آنها تعیین شود. از این طریق میتوان از زمان تقریبی فعالیت مجدد آنها آگاهی پیدا کرد.
به طور کلی، گسلها از نظر میزان فعالیت و لرزه خیزی به دستههای زیر قابل تقسیم بندی هستند:
فهرست محتوا
گسلهای فعال
در تقسیم بندی گسلها از نظر میزان فعالیت، گسلهای فعال در رأس توجه قرار میگیرند. فعال بودن چنین گسلی میتواند به یکی از روشهای زیر تعیین گردد:
قطع رسوبات کواترنر توسط گسل
بریده شدن رسوبات کواترنری توسط یک گسل، نشانهی قطعی فعال بودن آن گسل است. به ترتیب که اگر سن مطلق این نهشتهها ۳۵ هزار سال باشد، آخرین فعالیت گسل مذکور، جدیدتر از این سن خواهد بود. در چنین شرایطی، میتوان از طریق حفر ترانشه، مطالعات دورسنجی، دادههای ایستگاههای GPS و … اطلاعات بیشتری درباره زمان و نحوه فعالیت گسل به دست آورد. مطالعات پالئوسایزمولوژی (دیرینه لرزه شناسی) و پالئوسایزموتکتونیک (لرزه زمین ساخت دیرینه) بر روی ترانشهها در رأس این موارد قرار میگیرد؛ چرا که بهترین نگارندهی تاریخ زمین، خود زمین است.
بررسی لرزه خیزی منطقه
بررسی زلزلههای تاریخی و دستگاهی، راه بسیار مناسبی برای پی بردن به میزان فعالیت گسلهای منطقه است. در صورتی که کانون سطحی زمین لرزههای باستانی و معاصر در نزدیکی خط امتداد یک گسل شناخته شده متمرکز باشند، با اطمینان نسبتاً زیادی میتوان گسل مذکور را فعال نامید.
گسل شمال تبریز، گسلهای تهران و البرز، گسلهای موازی زاگرس و گسلهای ایران مرکزی از جمله مهمترین گسلهای لرزه خیر در پهنهی ایران هستند.
گسلهای با توان فعالیت
شواهد فعالیت برای چنین گسلهای در حد گسلهای فعال نمیباشد. با این وجود این دسته از گسلها ویژگیهایی دارند که به موجب آن، همواره پتانسیل لرزه خیزی را خواهند داشت.
گسلهای با توان فعالیت لرزهای، نهشتههای کواترنری را قطع کردهاند؛ اما زلزلههای تاریخی و دستگاهی برای آنها ثبت نشده است. این مورد میتواند به دلایل مختلفی باشد. در زیر به دو عامل اصلی اشاره میکنیم:
- زلزلههای تاریخی منطقه، ثبت نشدهاند و یا شواهد آنها به طور کامل از بین رفته است.
- دورهی زمانی بازگشت زلزله در یک گسل خاص، طولانیتر از مدت زمان زندگی بشر در آن منطقه بوده است (و یا زلزله مخربی در تاریخ مذکور رخ نداده است).
این گسلها، در طرحهای عمرانی به منظور بالا بردن ایمنی سازه به عنوان گسل فعال در نظر گرفته میشوند (ظاهراً این قضیه در کشور ایران صدق نمیکند؛ مگر در هنگام تخصیص بودجه!).
نمونههای بارزی از گسلهای با پتانسیل لرزه خیزی، گسل طبس است. براساس شواهد و اسناد، هیچ زمین لرزهی مخربی برای این گسل ثبت نشده است. اما گسل و شاخههای فرعی آن رسوبات کواترنری را به وضوح قطع کرده است. زلزلهی سال ۱۳۵۶ در منطقه طبس با حدود ۱۵۰۰۰ کشته، مربوط به فعالیت این گسل بوده است. این مثال، به خوبی نشان میدهد که چرا بایستی به چنین گسلهایی به طور جدی پرداخته شود.
گسل فعال پنهان
شواهد عینی مبنی بر فعالیت چنین گسلهایی موجود نیست. اما ایستگاههای دقیق GPS و همچنین بررسیهای ژئوفیزیکی میتوانند خزش این گسلها را ثبت کنند.
گسل خفته یا موقتاً غیرفعال
این دسته از گسلها خفته یا خاموش هستند. اما نباید از کنار آنها به سادگی گذشت! رسوبات کواترنری توسط این گسلها قطع نشدهاند. هیچگونه فعالیت لرزهای تاریخی و دستگاهی نیز برای آنها ثبت نشده است. تمام شواهد نشان میدهد که احتمالاً به خاطر تغییر توزیع تنشهای تکتونیکی در منطقه، فعالیت آنها به پایان رسیده است. اما نکتهی مهم در مورد گسلهای خاموش این است که همواره یک نقطهی ضعف در پوستهی زمین محسوب میشوند. چنین نقاطی در صورت تغییر مجدد تنشهای تکتونیکی، میتوانند فعال شوند. به همین خاطر احداث سازه بر روی آنها توصیه نمیشود.
منابع:
- کتاب مبانی زمین شناسی مهندسی – دکتر محمدحسین قبادی
- آئرولیت – دنیای علوم زمین