از آن زمان که متفکران در اندیشۀ آن افتاده بودند تا تنها از راه فکر و تصور به اسرار ساختمان ماده پی ببرند، بیش از هزار سال میگذرد. در قرون پس از آن مردم به فکر افتادند که به راههای عملیتری برای تحقیق در ماده و تبدیل مواد به یکدیگر توجه کنند.
قرنها پیش کیمیاگران اروپا و خاورمیانه در داخل اتاقهای تاریک خود، کنار کورههای آتش و قرع و انبیقهای گوناگون و مواد و فلزات مختلف بیهوده رنج میبردند. در آرزوی ساخت طلا، که هیچگاه محقق نشد.
با اتکا به عقیدهی فلسفی کهن وحدت اصل انواع مختلف ماده، به عشق به دست آوردن پول و ثروتمند شدن، هرگونه مادهای را که در طبیعت وجود داشت و به دست آنان میافتاد، میکوبیدند، پودر میکردند، میگداختند، حل میکردند، میجوشاندند، بخار میکردند و به حالت تصعید در میآوردند. به طور کلی به هر راهی متوسل میشدند تا مگر بتوانند راز ساختن و پرداختن طلا را به دست آورند. البته ناگفته نماند که در ضمن همین کارها بود که برحسب اتفاق، شالودهی علم شیمی نوین را ریختند.
در آن هنگام به جای چهار عنصر فلسفهی یونان قدیم، چهار مادهی دیگر را که به حالت عنصری تصور میشد قرار داده بودند. این چهار ماده عبارت بود از: جیوه، گوگرد، نمک و آتش. چنان باور داشتند که چون این مواد بر نسبتهای معیّن با یکدیگر ترکیب شود، ممکن است از این راه طلا، نقره و سایر فلزات و مواد ارزشمند به دست آید.
ولی چون علیرغم کوششهای صدها کیمیاگر در مدتهای طولانی بالاخره امکان ساختن طلا به دست نیامد، کم کم در اواخر قرن هفدهم این فکر در بسیاری از آزمایشگاههای کیمیاگری رواج یافت که این دو فلز گرانبها یعنی زر (طلا) و سیم (نقره) و بسیاری از مواد دیگر خود ممکن است عناصری بوده باشند.
پیدایش علم شیمی نوین
به این ترتیب بود که فن اسرارآمیز ساخت طلا رفته رفته سبب پیدایش علم شیمی شد. در نتیجهی آن، چهار مادهی عنصری فن کیمیاگری و فلسفه جای خود را به عدد زیادتر ولی محدودی از عناصر مستقل شیمیایی داد.
بیشتر بخوانید:
از آنجایی که نتیجهی کارهای کیمیاگران قرون وسطی همیشه منفی بود، در قرنهای هجدهم و نوزدهم میلادی، عدم امکان تبدیل عناصر به یکدیگر، یکی از اصول پابرجا و مسلّم علمی به شمار میرفت. در این زمان، اتمهای عناصر مختلف را همانگونه که از معنی کلمه یونانی اتم برمیآید، بخش ناپذیر میدانستند. همچنین عنوان کیمیاگری با تمسخر و سرزنش همراه میشد؛ جادوگران بیخاصیت! ولی چنانکه بعدها مشخص شد، رقاصکهای نمایندهی این فن باستانی و ناکارآمد، به منتهی حد مسیر خود رسیدند و از آن زمان به سرعت در جهت مخالف به راه افتادند. کیمیاگرانی که با سخریه همراه میشدند، خواسته یا ناخواسته علم شیمی امروزی را بنیان نهادند.
منبع: کتاب پیدایش و مرگ خورشید، نوشتهی جورج گاموف